محمد احمدی، مریم جوادی، امنه باریکانی، ناصر ولایی، فواد علیمرادی، مهرناز بدری، احسان انصاری،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: سبک زندگی متأثر از عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فردی است که تعاریف متفاوتی از آن شده است. در دهههای اخیر، سبک زندگی سالم با رویکرد طبّ سنّتی مورد توجّه متخصّصین بهداشتی قرار گرفته است و مراکز تحقیقاتی متعدّدی عوامل مرتبط با سبک زندگی و سلامت انسان را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دادهاند. در طبّ سنّتی ایرانی نیز شش عامل در حفظ سلامتی و حیات، ضروری است. لذا این مطالعه با هدف برسی سبک زندگی سالم در پزشکی ایرانی انجام شد.
روشها: مطالعه حاضر یک بررسی کتابخانه ای و شامل بررسی متون مکتوب پزشکی ایرانی در زمینه حفظ سلامتی است. از کتب مرجع ازجمله قانون در طب، ذخیره خوارزمشاهی، خلاصه الحکمه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.
یافتهها: بطور کلّی در طبّ سنّتی ایران، شش عامل برای حفظ سلامتی ذکر شده است که از آنها تعبیر به "اسباب ستّه" میشود. این شش عامل عبارتند از: هوا، خوردنیها و نوشیدنیها، حرکت و سکون، خواب و بیداری، احتباس و استفراغ، اعراض نفسانی.
بحث و نتیجهگیری: از آن جایی که امروزه متخصّصین علوم بهداشتی معتقد به اثرگذاری عوامل چندگانه سبک زندگی روی سلامتی و نیز بروز بیماریها هستند و از طرفی متون مکتوب پزشکی ایرانی حاوی منابعی غنی در این زمینه میباشد، می بایست این نظریات از جنبههای مختلف موردتحقیق وبررسی قرار گیرند.
پیام شمسالدینی، جلالالدین رفیعفر، ملوک السادات حسینی بهشتی، نفیسه حسینییکتا،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
سابقه و هدف: در منابع تاریخ پزشکی ایران نامهای گاه متفاوت و متنوّعی برای نامیدن هر بیماری بهکار رفته است. از این میان، شناخت نامهای بومی عارضۀ سادهای چون زگیل ارزشهای خاصّ مردمشناسانهای در بر دارد. از دیرباز نهتنها پزشکان و متخصّصان تاریخ پزشکی بلکه بسیاری از مردمشناسان و پژوهندگان فرهنگعامّه و حتّی واژهنگاران و فرهنگنویسان نیز متوجّه و متعرّض این تنوّع نامگذاری بودهاند.
مواد و روشها: در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش مروری، کتابخانهای و رجوع به منابع دست اول در زمینۀ تاریخ پزشکی ایران - اعمّ از متون تاریخ پزشکی، پزشکی سنّتی و پزشکی مردمی - نامهای متعدّد و متنوّع زگیل گردآوری شد؛ سپس تلاش شد تا این نامها با استفاده از روشهای مردمشناختی و مبانی زبانشناسی تاریخی- تطبیقی، ردهبندی و تحلیل شوند.
یافتهها: واژگان مرتبط با زگیل در منابع چندگانۀ تاریخ پزشکی ایران را میتوان به شش دستۀ اصلی و یک دستۀ فرعی جغرافیایی و دو دستۀ اصلی و یک دستۀ فرعی زبانی-گویشی تقسیم کرد. از آنجا که نامگذاری هر بیماری گام نخستی در تشخیص آن است، این نامها بیانگر نظامهای کهن و دیرین در تاریخ پزشکی ایران هستند. بنابراین، با تبیین دلیل تنوّع نامگذاری هر بیماری همچون زگیل، میتوان تا حدودی به تهیۀ اطلسی تاریخی از خردهفرهنگهای کهن پزشکی در ایران نزدیک شد.
نتیجهگیری: تبیین ردهبندی واژگان مرتبط با زگیل و نقش آنها در شناخت خردهفرهنگهای پزشکی از چنان اهمّیّت خاصّی برخوردار است که میتوان آن را یکی از مهمترین شاخصهای شناخت قومپزشکی هر ناحیه از ایران دانست. با توجّه به تحوّلات زبانی و دوری یا نزدیکی از واژگان اصیل میتوان ردهبندی دیگری را پیشنهاد کرد که خود میتواند دیرینگی نظام قومپزشکی هر ناحیۀ جغرافیایی از ایران را روشن کند.