علم طب اسلامی در دو مرحله، تأسیس و تألیف و ابتکار، قابل بررسی است. در مرحله تأسیس، بر پایه مصادر یونانی به ویژه طب جالینوسی پدید آمد. اما منحصر در سرمشق یونانی جالینوسی خود نماند و در همان مرحله تأسیس، از طریق گسترش گفتارها و مباحث علمی و افزودن عناصر جدید به علم طب؛ تألیف در موضوعاتی که جالینوس به آن نپرداخته یا در آن تعمق نکرده بود؛ تألیفاتی در نقد جالینوس و رد او و اخذ مطلب از نمونه های غیر یونانی مانند هند، از حوزه جالینوس خارج شد مرحله تألیف و ابتکار را که حداقل پنج قرن طول کشید (از آغاز قرن چهارم تا نیمه قرن نهم هجری / قرن دهم تا پانزدهم میلادی)، میتوان در تاریخ عمومی پزشکی، مرحله طب اسلامی به شمار آورد. در این مرحله طب اسلامی در مباحثی از قبیل جدایی طب از فلسفه، غلبه بخش عملی طب بر بخش نظری، پیش افتادن تجربه و آزمون بر قیاس و استدلال عقلی صرف، برتری یافتن مشاهدات علمی بالینی بر فرضیات قیاسی از نگاه جالینوسی خارج شد. بر این اساس طب اسلامی از فلسفه مستقل شد و تنها به مباحث طبی پرداخت و اطبا به گسترش فروع طبی و تخصصی کردن آنها پرداختند و به تصحیح اشتباهات گذشتگان و افزودن مطالب جدید و فراوان قادر شدند.